تحقیقات تجربی انجام شده در ایران نیز حاکی از آن است که میان باورهای مذهبی و رفتارهایی همچون نماز، دعا، زیارت و توکل با افسردگی رابطه منفی وجود دارد. این یافته ها نشان داد که کاهش علاقه به زندگی، انزواطلبی، احساس غم، خودکم بینی، بی قراری، احساس شکست و ناامیدی، در افراد افسرده غیرمذهبی، بیشتر از افراد افسرده مذهبی است.دعا، نیایش با خدا، یکی از حقایق بسیار پرمعنا و سازنده جنبه های مثبت انسانی و از اساسی ترین عوامل رشد و تعالی انسان است.
در دعا و نیایش، روح به منظور تقرّب به درگاه پروردگار، به سوی مبدأ غیرمادیِ جهان هستی می گراید و در این گرایش، موقعیّت اصلی خویش و سرمایه های گران بهای خود را درک می کند و این گونه، او از اسارت در چنگ ناامیدی رهایی می یابد.
کسی که از حجاب عالم طبیعت بگذرد و به عالم حق و حقیقت پا بگذارد، موجودی روحانی خواهد شد. از این رو، مدّت هاست رابطه مستقیم دعا و نیایش با سلامت روان بر همگان آشکار شده است. اکنون نیز روان شناسی مذهب، حمایت های تجربی فراوانی را در این راستا فراهم آورده است.
بهترین شیوه برای بررسی نقش دعا در سلامت روان این است که کنش و کارکرد دعا را از نظر روان شناختی به مقولاتی تقسیم کنیم؛ آنگاه در هر مقوله به بررسی شواهد تجربی موجود بپردازیم تا نتیجه گیری آسان شود.
شواهد پژوهشی و تجربی نقش دعا در سلامت روان را می توان در محورهای زیر طبقه بندی کرد:
الف ـ اضطراب
پیشگیری و درمان اضطراب، یکی از زمینه های کاربردی پژوهش در مورد دعا به شمار می رود.
زندگی انسانی در جوامع کنونی مخاطره انگیز می نماید. احساس سردرگمی، پوچی های ناشی از دورشدن از فطرت اصیل خویش، زندگی ماشینی و شیوع انواع انحراف های اخلاقی، بیش از پیش انسان ها را دچار مشکلات روحی و روانی کرده است. سرخوردگی و سرگردانی بشر امروز، آنقدر گسترده است که همگان به گونه ای آن را احساس می کنند. در این شرایط، پژوهش های تجربی در طول بیش از دو دهه، با بیان کردن نقش ارزش ها در روان درمانی، بر ضرورت به کارگیری دعا، نماز، عبادت و حضور در محافل و مکان های مذهبی تأکید می کنند.
1. تعریف اضطراب: اضطراب در فارسی معادل پریشانی، سراسیمگی، نگرانی و احساس ناراحتی است.1 در روانشناسی، اضطراب به «احساس رنج آوری که با یک موقعیّت ضربه آمیز کنونی یا با انتظار خطری که به شیئی نامعیّن وابسته است»، تعریف می شود.2
همه افراد، در شرایط فشار، تا حدّی احساس نگرانی، دل شوره و اضطراب می کنند که البتّه وجود این احساس ها در حدّ متعادل برای همه ضروری است، ولی اگر این حالت در فرد ادامه یابد، مخرّب و خطرناک خواهد بود.
2. عوامل اضطراب آفرین: مهم ترین عواملی که می توانند سبب تشویش خاطر و نگرانی انسان شوند، عبارتند از:
1. ترس از آینده: گاه اضطراب و نگرانی، به سبب آینده مبهمی است که در برابر فکر انسان خودنمایی می کند. احتمال زوال نعمت ها، از دست دادن پُست و موقعیّت، بیماری و مشکلات اقتصادی، پیوسته آدمی را رنج می دهد.
2. ترس از مرگ: عامل مهمّ دیگری که سبب نگرانی و دلهره در انسان می شود، هراس و وحشت از مرگ است.
3. احساس پوچی و بی معنایی در زندگی: احساس پوچی و بی هدف بودن در زندگی، یکی از بزرگ ترین عوامل نگرانی در افراد است. کسانی که جهان و انسان را بی هدف می دانند و از رخدادها تفسیر مادی دارند، خطر اضطراب و انواع بیماری های روانی، آنان را به شدّت تهدید می کند.
4. ضعف و ناتوانی: ناتوانی انسان در برابر عوامل طبیعی مانند سیل، زلزله، بیماری و ناتوانی در برابر دشمنان، یکی دیگر از عوامل نگرانی به شمار می آید. بدین ترتیب همه این عوامل که برشمردیم، در یک چیز با هم مشترک اند و آن، ضعف باورهای دینی و فراموشی یاد خداست. در مقابل، تنها راه پیشگیری از تشویش خاطر و رسیدن به آرامش و سلامت روان، برقراری رابطه با قدرت مطلق هستی است. انسان، تنها در پناه خدا و با یاد و نام او به آرامش و اطمینان می رسد و از دام نگرانی و ناآرامی می رهد. «ألا بذکر الله تطمئنّ القلوب؛ بدانید و آگاه باشید که یاد خدا و ذکر او باعث آرامش دل هاست».3
یکی از مصداق های برجسته ذکر خدا، دعاست. اگر انسان با خدا ارتباط داشته باشد و در هر شرایطی، از جمله موقعیّت های دشوار زندگی، مانند بیماری، فقر و مشکلات اقتصادی تنها از خداوند کمک بخواهد، هرگز به سرآسیمگی و ناچاری گرفتار نمی شود.
تحقیقات تجربی نشان داده است که ذکر، دعا و نیایش، در پیشگیری و درمان اضطراب نقش اساسی دارد. بنابر نتایج تحقیقات کرال و شیهان (1989) باور به اینکه خدایی هست که موقعیّت ها را کنترل می کند و مسئول روزی انسان هاست، تا حدّ زیادی اضطراب ناشی از فقر، بیکاری، بیماری و... را کاهش می دهد، به گونه ای که افراد مؤمن ارتباط خود را با خداوند، مانند ارتباط با یک دوست بسیار صمیمی توصیف می کنند و بر این باورند که می توان با نیایش، تأثیر منفی بیماری و فقر را بر روان کنترل کرد. به همین دلیل، با دعا و نیایش می توان به شیوه ای مؤثّر اضطراب را کاهش داد و از آن پیشگیری کرد.4
از موارد ایجاد اضطراب، پیش از عمل جراحی است. از آنجا که دعا، احساس سبکی و آرامش را برای فرد به ارمغان می آورد و هراس و نگرانی را از او می زداید، تأثیر دعا بر پیشگیری از اضطراب عمل جراحی و به طور کلی در بهبود اختلال های روانی، از جمله اضطراب، انکارناپذیر است. رازلی و همکاران او در پژوهشی بر روی 130 بیمار مبتلا به اضطراب، به این نتیجه رسیدند که افراد دارای باورهای مذهبی با بهره گیری از دعا و نیایش، در مقایسه با افراد غیرمذهبی زودتر درمان شدند.5
تحقیقات انجام شده در ایران نیز نشان می دهد که دعا در پیشگیری و کاهش اضطراب مؤثّر است. برای مثال، در پژوهشی که واعظی و همکاران او به منظور بررسی رابطه دعا و اضطراب در گروهی از دانش آموزان مدارس تهران انجام دادند، این گونه برآمد که دعا سبب ایجاد آرامش در فرد می شود و نگرانی را کاهش می دهد.6
دوستدار قلی در پژوهش بر روی همه دانش آموزان پسر مقطع متوسّطه شهر تهران، آثار نیایش درکاهش اضطراب را بررسی کرد. نتایج تحقیق او نشان داد که دعا و نیایش در کاهش اضطراب مؤثّر است.7
ب ـ افسردگی
بر اساس بررسی های انجام شده، دعا و نیایش در پیشگیری و درمان افسردگی نیز مؤثّر است. افسردگی، امروزه شایع ترین اختلال روانی است که در همه جوامع و همه گروه های سنّی دیده می شود. این اختلال بر جنبه های گوناگون زندگی مردم تأثیر می گذارد. بی اشتهایی، احساس خستگی، غمگینی، ناامیدی و احساس درماندگی، از نشانه های مهمّ افسردگی است.8
1. عوامل افسردگی
عواملی که می تواند در پیدایش یا تشدید افسردگی مؤثّر باشد، فراوان است. روان شناسان در تحقیقات خود به تأثیر یک یا چند عامل از عوامل ژنتیکی، فیزیولوژیکی، اجتماعی، عاطفی و شناختی در افسردگی اشاره کرده اند.9 در منابع اسلامی، علّت عمده افسردگی، نگرش های نامعقول، افراط و تفریط در خواسته ها، تأثیر گناه، کمرنگ شدن معنویّت در زندگی و نبودن غنای روحی است. کسی که خدا را فراموش می کند، خود را نیز از یاد می برد. این موضوع زمینه را برای انواع اختلالات روانی فراهم می سازد. خداوند می فرماید: «و من أعرض عن ذکری فإنّ له معیشه ضنکاً؛ هر کس از یاد من روی گردان شود، زندگی سختی خواهد داشت».10
مولوی در این باره می گوید:
اینکه بینی مرده و افسرده ای
زان بود که ترکِ سرور کرده ای
بر اساس جهان بینی اسلامی، وابستگی انسان به دنیا و غفلت از یاد خدا، در سبب شناسی افسردگی جایگاه ویژه ای دارد. گزارش تحقیقات مک نمار، کاتلین، هاکت و گیل (1986)، گراباو، روی، بروکات و باری (1983)، براون و استوت (1983)، میتر(1991) و ریبکا (1992) بیانگر نقش باورهای غلط و منفی از خود، محیط و پیش بینی آینده و در بسیاری موارد کم رنگ شدن عقاید مذهبی در افراد افسرده است.11 پیش تر یونگ (1935) در جریان فعالیّت های روان درمانی خود، دریافت که دور شدن از مذهب، قطع رابطه با خدا و داشتن افکار و اندیشه های غلط، می تواند سبب ایجاد و تشدید اختلالات روانی و افسردگی در فرد شود.
او در جایی چنین می نویسد: «در میان بیمارانی که در نیمه دوم زندگی، یعنی حدود 35 سالگی هستند، حتّی یک نفر را ندیده ام که در حقیقت مشکلش پیدا کردن دیدگاه مذهبی و رابطه معنوی با خدا نبوده باشد».12 بنابراین با توجّه به آیات و روایات و نیز تحقیقات تجربی، هیچ گونه تردیدی باقی نمی ماند که دوری از مذهب و معنویت سبب ایجاد و تشدید اختلالات روانی و افسردگی خواهد شد.
2. دعا و درمان افسردگی
ناگفته پیداست که در درمان افسردگی، «شناخت درمان گری»13 بیشتر از دیگر روش ها کاربرد دارد. برای پیشگیری و درمان افسردگی، بزرگان دین، بر نگرش صحیح افراد از خود، هستی، خدا، زندگی و سنّت های حاکم بر آن تأکید کرده و آموزش های لازم را داده اند.
در احادیث گوناگون، این نکته یادآور شده است که شناخت واقع بینانه، منطقی و درست، افسردگی را می زداید. امام علی(ع) می فرماید: «نعم طارد الهموم الیقین؛ یقین از بین برنده (درمان) خوبی برای غم هاست».14 از آنجا که دعا و نیایش نیر برخاسته از باورهای ویژه ای است، می تواند به پیشگیری و درمان افسردگی کمک کند. دانستن معنا و هدف زندگی، احساس تعلق داشتن به منبع والا و امیدواری به یاری خداوند در شرایط سخت زندگی، همگی از جمله باورهایی هستند که افراد مذهبی با بهره مندی از آنها می توانند از دچار شدن به افسردگی پیشگیری کنند. در روایات، افسردگی را به «غم» تعبیر کرده و البتّه یادآور شده اند که از دعا برای درمان آن استفاده کنید. امام صادق(ع) فرمود: «چه چیز مانع می شود که یکی از شما هر گاه بر اثر مشکلی از مشکلات دنیا دچار غم و اندوه شد، وضو بگیرد. سپس داخل مسجد شود و دو رکعت نماز بگزارد و بعد از نماز دعا کند».15 در روایات دیگری نیز شبیه به این مضمون وارد شده است.16
آدلر (1987) در پژوهشی تأثیر مذهبی بودن و ارتباط معنوی با خدا را بر افسردگی، مورد مطالعه قرار داد. نتایج تحقیق او نشان می دهد که افسردگی در مردان و زنانی که به کلیسا می روند و به نیایش می پردازند، سریع تر از دیگران بهبود می یابد.17
کونیک و همکاران (1995) رابطه مذهبی بودن را با نشانه های شناختی افسردگی بررسی کردند. بنابر نتایج این تحقیق، نشانه های شناختی افسردگی، مانند احساس خستگی، بی علاقگی، کناره گیری اجتماعی و احساس شکست و ناامیدی، در افرادی که اهل دعا و نیایش اند، کمتر است.18
تحقیقات تجربی انجام شده در ایران نیز حاکی از آن است که میان باورهای مذهبی و رفتارهایی همچون نماز، دعا، زیارت و توکل با افسردگی رابطه منفی وجود دارد. این یافته ها نشان داد که کاهش علاقه به زندگی، انزواطلبی، احساس غم، خودکم بینی، بی قراری، احساس شکست و ناامیدی، در افراد افسرده غیرمذهبی، بیشتر از افراد افسرده مذهبی است. سطوح مذهبی بودن (مذهبی بودن درون سو و برون سو) نیز در میزان دچار شدن به افسردگی نقش دارد.19
نتایج این تحقیقات که بیانگر ارتباط مثبت میان باورهای مذهبی و دعا با کاهش افسردگی است، می تواند رهنمودی برای برنامه سازان صدا و سیما باشد تا در برنامه های تلویزیونی و فیلم ها و سریال ها، درباره اهمیّت باورهای مذهبی، به ویژه دعا در سلامت روان بیشتر تأکید کنند. همچنین از نتایج تحقیقات انجام شده، می توان به عنوان سندی علمی برای ارائه مشاوره مذهبی برای افراد مبتلا به افسردگی استفاده کرد.
ج ـ دیگر اختلال های روانی
پژوهش ها نشان داده است که برای درمان اسکیزوفرنی های حاد، حملات مانیک، موارد قصد خودکشی، واکنش مرگ، جامعه ستیزی و الکلیسم، درمان از راه دعا و نیایش در حدّ بسیار بالایی مؤثّر است.20 ایدلر(1987) نیز در تحقیق بر روی 2811 فرد سال خورده، به این نتیجه رسید که افسردگی و دیگر اختلال های روانی مشابه، در میان کسانی که به کلیسا می رفتند و به عبادت و نیایش می پرداختند، کمتر بود.21
ارتباط میان دعا و سلامت روان دانشجویان
دوره جوانی، دوره آسیب پذیری در برابر بیماری های روانی، به ویژه افسردگی است. دانشجویان بیش از دیگر جوانان به افسردگی دچار می شوند. شاید علّت اصلی آن، دوری از خانواده و محیط های آموزشی دانشگاه ها باشد. تحقیقات نشان داده است، دانشجویانی که در فعالیّت های مذهبی شرکت می کنند، در مقایسه با کسانی که در این گونه برنامه ها شرکت نمی کنند، روان سالم تری دارند.
بر اساس نتایج یک تحقیق ملّی در امریکا که بر روی دانشجویان 46 دانشگاه و دانشکده این کشور صورت گرفت، مشخص شد دانشجویان به دور از فعالیّت های مذهبی، دو برابر دانشجویانی که به فعالیّت های مذهبی می پردازند، مشکلات افسردگی و ضعف سلامت روان دارند. یکی از محقّقان می نویسد: «به نظر می رسد مذهبی بودن و دعا و نیایش با خدا در سلامت روان و بهزیستی روان شناختی دانشجویان اثرگذار است. این نتایج همچنین نشان داد که از مجموع 3680 دانشجویی که مورد مطالعه قرار گرفتند، 77 درصد آنها به دعا و نیایش می پردازند و 78 درصد با دوستان خود درباره موضوع های مذهبی بحث می کنند».22
یافته های این تحقیقات، رهنمود خوبی است برای اینکه موضوع دعا برای دانشجویان در دانشگاه ها تبیین و تحلیل روان شناختی شود و در نتیجه آنها بتوانند با دعا و نیایش، از افسردگی پیش گیری کنند.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی حوزه